رهاوردهای دیپلماسی امنیت و اقتدار
با روی کار آمدن دولت یازدهم، نوعی از دیپلماسی در دستور کار مدیران جدید قرار گرفت که اساس آن بر «تعاملگرایی» بنا نهاده شده بود و تصور میشد با تغییر ادبیات در مقابل طرف غربی میتوان موانعی که در سالهای اخیر بر سر راه ملت ایران قرار داده شده بود، برداشته شود. بر همین روال، دور جدیدی از مذاکرات هستهای شکل گرفت که به توافقات ژنو و لوزان انجامید و «برجام» میوه نهایی آن بود. در مسیر دستیابی به برجام، ابتکار «نرمش قهرمانانه» پذیرفته شد و برای تجربهآموزی در این مسیر، حتی تنازلهای جدیای در مواضع و دستاوردهای صنعت هستهای رخ داد. اکنون و پس از گذشت سه سال از آغاز روند دیپلماسی تعامل و یک سال پس از «برجام» میتوان از نتیجهبخش بودن این مسیر و پیامدهای آن یک ارزیابی قابل اتکا ارائه نمود.
کارآمدی نظامهای اجرایی، یکی از چالشهای اساسی کشور در سالهای اخیر بوده است و میتوان گفت حل این مسئله میتواند حل مسائل دیگر را نیز به همراه داشته باشد. در این میان آنچه باید بیشتر بدان توجه کرد، نقش و جایگاه مردم و نهادهای مردمی در حل این مسئله جدی و عمومی است. بر این اساس بسیج بهعنوان سرمایه اجتماعی نظام و تبلور نقشآفرینی عمومی و تخصصی مردم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، میتواند پاسخگوی مناسبی برای این مسئله و مسائلی از این دست باشد. در ادامه کوشش خواهد شد به برخی نکات مهم حول فرصتهای بالقوه و بالفعل درون بسیج برای کارآمدسازی دولت و نظام اجرایی کشور پرداخته شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی دوشنبه در دیدار میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهلبیت (ع) و اجلاس اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی، با اشاره به نیت شوم دشمنان سلطهگر برای بازگشت و نفوذ در ایران اسلامی فرمودند: «نقشهی دوم دشمن نفوذ است. میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی به وجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد. میخواهند این را بازسازی کنند. در کشور ما هم قصدشان همین است. در ایران هم نیتشان این است. آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای (این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول) نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بهطور قاطع خواهیم بست. نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را. با همهی توان (که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است) مقابله خواهیم کرد. اجازه نخواهیم داد.» با توجه به اهمیت مقابله با این سناریوی راهبردی نظام سلطه، در این نوشتار کوشیده خواهد شد بهطور مختصر، برخی محورها و منافذ رخنهی دشمن مورد بررسی قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان در پاسخ به سؤالی درباره «وضعیت مبارزه با استکبار پس از مذاکرات هستهای» فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیلپذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکرهکننده نیز گفتهایم که فقط در موضوع هستهای حق دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف امریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش میکشد، مسئولان ما میگویند در این مسائل مذاکره نمیکنیم. مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین و خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.» هرچند این بیان معظم له به خوبی روشنگر موضوع رسمی نظام در خصوص آینده اصل استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جمهوری اسلامی ایران است، اما نیم نگاهی به خاستگاه این رویکرد میتواند اهمیت این اصل اساسی را روشنتر سازد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و فرماندهان ناجا، حامل پیامها و نکات مهمی بود که نگارنده میکوشد تأملی هرچند گذرا بر نکات مهم مورد تأکید معظمله داشته باشد:
روحیه و سبکی متأثر از نظام فکری کاملاً بومی و متکی به آموزهها و ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص) آنگاه که در ذیل ساختار ولایت تعریف گردید، جریانی بینظیر را رقم زد که نه تنها تأمینکنندهی نیازهای جمهوری اسلامی در ادوار گوناگون بوده، بلکه در گسترهای وسیعتر از مرزهای جغرافیای ایران اسلامی نیز هرروزه به رهاوردهای چشمگیر آن افزوده میشود. نگرش بنیادین انقلاب اسلامی در سلطهستیزی و مقابله با نظم و نظام طاغوتی مطلوب ابرقدرتها از یکسو و از سوی دیگر، هویت احیاگرانه و بازگشت به خویشتن مکتب انقلاب، همه و همه نیاز به یک عزم ملی برای اتکا به ظرفیتهای داخلی را پدیدار ساخته است.
تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم آغاز کار دوره جدید کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی بر موضوع حمایت از فعالیتهای خودجوش جبهه جوانان مؤمن و رویشهای فرهنگی انقلاب اسلامی، علاوه بر آن که به عنوان یک سیاست کلان و مبنای راهبرد فرهنگی نظام اسلامی تلقی میشود، از جنبههای دیگری نیز در خور تأمل و مداقه است.
یکی از ویژگیهای خاص انقلاب اسلامی که آن را از بسیاری از تحولات سیاسی- اجتماعی جهان متمایز مینماید، تأثیرات و پیامدهای آن در ورای مرزهای جغرافیایی تحقق آن است. به این مفهوم که هرچند انقلاب اسلامی در داخل جغرافیای خاصی به نام ایران رخ داد و اتفاقاً اولین رهاورد آن یعنی نظامسازی سیاسی در همین نقطه به منصهظهور رسید، اما با گذر زمان تبعاتی بسیار چشمگیرتر در خارج از مرزهای خود بروز داد.
ملت و مقاومت اسلامی فلسطین را میتوان «مظلوم مقتدر» دانست. به نحوی که هرچند رژیم صهیونیستی در مواجهه با آن از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند، اما فلسطینیان با الگوگیری از انقلاب اسلامی، توانستهاند از رهگذر مقاومت اسلامی به اقتداری دست یابند که تا حدودی از منافع و حقوق خود دفاع کنند. جنگ اخیر غزه نیز از جلوههای همین مظلومیت همراه با اقتدار است. هرچند تهاجم رژیم صهیونیستی به باریکهی غزه به پایان نرسیده است، اما با نیمنگاهی به تحولات این نبرد، میتوان ابعادی از اقتدار و یا به عبارتی دستاوردهای مقاومت اسلامی فلسطین در این جنگ را بررسی نمود. در این مقاله به طور اجمالی برخی از موفقیتهای مقاومت در این نبرد مورد اشاره قرار میگیرد
مسئلهی قدس و فلسطین را میتوان مسئلهی اول جهان اسلام و همچنین مهمترین موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست. نگاهی به تحولات و مناسبات بینالمللی، بهروشنی تأثیر مستقیم این مسئله را در معادلات و روابط دولتها و نظام بینالملل نشان میدهد. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نقش فعال و مسئولانهای در خصوص مسئلهی قدس شریف و سرزمین فلسطین ایفا کرده است و رویکرد نظام اسلامی بر کسی پوشیده نیست. ناگفته پیداست که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی)، در جایگاه ولی امر مسلمین، نقشی راهبردی در پیگیری مسئلهی فلسطین و راهبری امت اسلامی در مبارزه با موجودیت غاصب صهیونیستی داشته و سیاستها و جهتگیریهای کلان نظام اسلامی را نیز بر همین اساس تنظیم مینمایند. از این رو، میتوان راهبردهای کلان مسئلهی رهایی قدس شریف و نجات ملت مظلوم فلسطین را در کلام معظمله جستوجو کرد.
هرچند در طول سالهای متمادی پس از انقلاب اسلامی دشمنان تلاش کردهاند با تهدیدات نظامی، ملت ایران را از مسیر استقامت و استقلالطلبی به حاشیه برانند، اما در عمل پوچی این تهدیدات ثابتشده است و با دلایل گوناگون میتوان آن را به اثبات رساند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار مسئولان قوه قضائیه ضمن اشاره به این نکته که «یکی از چالشهای اصلی کشور، خصومت و مخالفت جدی نظام سلطه غرب با نظام اسلامی است که باید این حقیقت را فهمید و درک کرد»خاطرنشان کردند: «اگر خصومت نظام سلطه را متوجه نشویم، در تحلیل مسائل کشور دچار اشتباه خواهیم شد. کسانی که حاضر نیستند برخورد خصمانه جبهه دشمن را ببینند، همانند کسانی هستند که چشم خود را به روی دشمن میبندند.»
دوم اردیبهشت ماه سالروز صدور فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر انقلاب فرهنگی استٰ. موضوعی که زمینه ساز شکلگیری نهادی به همین نام و با مأموریت مدیریت راهبردی و فراقوهای فرهنگ گردید. تجربه ایجاد و رشد چنین نهادی که حکم قرارگاه مدیریت و مهندسی فرهنگی را دارد را بایستی از برکات وجودی امام راحل (ره) و انقلاب اسلامی دانست. چراکه با توجه به ماهیت خاص انقلاب اسلامی که برخاسته از بنیانی فرهنگی است، ضروری بود در ساحت نهادسازیهای مرتبط با آن نیز مابهازای خارجی این ماهیت انقلاب نیز در نظر گرفته شود. با این حال مروری بر روند فعالیت این قرارگاه جهاد فرهنگی کشور نشانگر آن است که هر از گاهی فراز و نشیبها سویه و اثربخشی حرکت این شورا را با چالشهای جدی مواجه ساخته است.
این روزها تحولات مربوط به اوکراین و مواجههی روسیه و غرب در موضوع این کشور، که به انتزاع و الحاق شبهجزیرهی راهبردی کریمه انجامید، در صدر مسائل بینالمللی پیگیری میشود و تحلیلگران و صاحبنظران هر یک از منظر خود تلاش میکنند تا ابعادی از این آوردگاه استراتژیک را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند. با این حال، آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد نسبت مسائل اخیر اوکراین با جمهوری اسلامی ایران و تأثیر و تأثرات پیرامونی آن است. به بیان دیگر، اینکه روند کنونی که در بحران شمال دریای سیاه در حال بروز است چه پیامدهایی برای ایران و روابط خارجی آن خواهد داشت، موضوعی است که در این نوشتار کوشیده خواهد شد تا حد مقدور مورد واکاوی قرار گیرد.
در باب اهمیت دو رکن «فرهنگ» و «اقتصاد» بهعنوان تکیهگاههای پیشرفت کشور، خصوصاً در سال جاری که بدین عنوان نامگذاری شده است، سخن بسیار رفته است، اما میتوان از منظری ژرفتر به بررسی نسبت این دو حوزهی مهم و بهطور کلی شعار سال با اهداف کلان و نقشهی راه انقلاب اسلامی پرداخت.
انسان بر اساس فطرت همواره سعی در پیشرفت و بهبود شرایط زندگی خود داشته است. در دورههای اخیر هیچ چیز به اندازهی پیشرفت نیروی هدایتکنندهی اندیشه و رفتار انسانی نبوده است. در زمان کنونی پیشرفت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گونهای از اهمیت برخوردار است که تمام نظامهای سیاسی، پیشرفت همهجانبه را وجههی همت خود قرار دادهاند و برای دستیابی به آن تلاش میکنند.اهمیت پیشرفت و تعالی در جهان کنونی به گونهای است که گام برنداشتن یک جامعه در جهت پیشرفت به منزلهی مرگ تدریجی و نابودی آن جامعه خواهد بود. بر اساس همین نیاز است که دههی کنونی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی دههی «عدالت و پیشرفت» نامیده شده است.