آنچه در خشت خام دید...
یک سال پیش رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و دانش آموزان که به مناسبت سالگرد تسخیر لانه جاسوسی به محضرش شرفیاب شدند جملاتی فرمود که امروز از همیشه خواندنیتر است:
«این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد با شش کشور - که آمریکا هم جزو این شش کشور است - فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم
من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم.
یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛
مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت.
خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟
چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البتّه بهنحوی تحمیلشده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد.
آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعدازآن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن.
امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ درحالیکه] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد.
البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبههی دیپلماسی فعّالیّت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.»
آری مرد الهی، آنچه خیلیها در آیینه ندیدند، در خشت خام دید ...
«نماینده مجلس وکیلالمله است، نباید وکیلالدوله باشد»، «مجلس باید جلوی خودسریهای دولت را بگیرد»، «دولت میخواهد مجلسی همسو با خود تشکیل دهد» و جملاتی از این قبیل را میشد سه سال پیش در چنین روزهایی در تیترهای روزنامههای زنجیرهای مشاهده کرد. آن روز شرایط سیاسی کشور بهگونهای دیگر بود و جریانات سیاسی تجدیدنظرطلب که سر خود را در رقابتهای سیاسی بیکلاه میدیدند، با طرح مباحث اختلافی میان قوای سهگانه میکوشیدند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
درحالیکه همه منتظر معرفی چهرهای علمی برای تصدی وزارت علوم تحقیقاً و فناوری بودند، معرفی فخرالدین احمدی دانش آشتیانی بهعنوان وزیر پیشنهادی جدید ، ابهامات موجود در خصوص وضعیت فعلی و آینده این دستگاه کشور دوچندان کرد. بررسی نشانههای اولیه از چهره معرفیشده نشان میدهد، خاستگاه سیاسی وی نزدیک به طیف تندرویی است که در دوره موسوم به دوم خرداد بر مدیریت آموزش عالی کشور مسلط بوده و از هیچ آتشافروزی سیاسیای در محیط دانشگاه فروگذار نکردهاند.
دیروز، دوره 10 ساله مدیریت سیدعزتالله ضرغامی بر سازمان صداوسیما پایان یافت و بار این مسئولیت سنگین بر دوش مدیری دیگر نهاده شد. با پایان کار هر مدیریت مرسوم است نقاط ضعف و قوت کارنامه وی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. روشن است که ارائه تحلیلی جامع از وجوه مثبت و احیاناً منفی کارنامه مدیریت وی مجالی تفصیلی میطلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. با اینحال بهحسب تقدیر از این مدیر رسانهای، کوشیده خواهد شد که برخی نقاط قوت کارنامه ضرغامی مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیرپذیری روشن انقلاب اسلامی از قیام عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بر کسی پوشیده نیست. این تأثیرپذیری را هم در جنبههای معرفتی-اندیشه ای و هم در رویکردهای سیاسی و اجتماعی میتوان مشاهده کرد. بر این اساس میتوان عاشورا را در قالبی وسیعتر از یک نهضت الگو که «عامل احیاگر و استمراربخش» انقلاب اسلامی دانست.
جنجالسازی اخیر روزنامه زنجیرهای که در امتداد خط القای رسانههای بیگانه در مورد پروژه اسیدپاشی انجام گرفت، بار دیگر آسیبهای موجود در فضای رسانهای کشور را نمایان ساخت. پیشینه این روند را باید در دورهای جستوجو کرد که بر پایه تئوریهای غلط و تصمیمات شتابزده، تصمیم به گسترش فعالیت مطبوعاتی بدون رعایت چارچوبهای قانونی گرفته شد. در این دوره که مصادف با سالهای پس از دوم خرداد 1376، بر مبنای راهبرد سیاسی جریان حاکم وقت، تلاش بر این بود تا از گشایش بیضابطه فضای رسانهای، مقاصد سیاسی و جناحی خاصی دنبال شود و عملاً روزنامههای زنجیرهای آتشبیار معرکههایی همچون «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» و «فتح سنگر به سنگر» شدند.
تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم آغاز کار دوره جدید کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی بر موضوع حمایت از فعالیتهای خودجوش جبهه جوانان مؤمن و رویشهای فرهنگی انقلاب اسلامی، علاوه بر آن که به عنوان یک سیاست کلان و مبنای راهبرد فرهنگی نظام اسلامی تلقی میشود، از جنبههای دیگری نیز در خور تأمل و مداقه است.
از همان روزهایی که دولت یازدهم سکاندار امور اجرایی کشور گردید،میشد پیشبینی کرد که جریانات سیاسی خاصی که تا پیش از این از قدرت دور مانده بودند تلاش کنند تا فضای دولت را به حاشیه ببرند.
نامه سرگشاده علی مطهری نماینده مجلس که میکوشد با اظهارات جنجالی خود را در معرض رسانهها قرار دهد، به رئیس جمهور حاوی نکاتی است که در خور تأمل و بررسی است
در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) یعنی پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان، بین روسیه و ایران، عهدنامه ای موسوم به ترکمانچای امضا شد. طی این قرارداد قلمروهای باقیمانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به روسیه شد. اما نکته ای که کمتر بدان پرداخته می شود و گاه در لابه لای صفحات تاریخ گم می شود، در فصل هفتم این معاهده به چشم می خورد
قدام وقاحتآمیز نخستوزیر انگلستان، پس از دیدار با رئیسجمهور کشورمان بازتاب وسیعی در رسانهها داشته است و البته هر چند انتظاری جز این از یک دولت با سابقه استعماری نمیرفت، اما نکاتی تأملبرانگیز همچنان باقی است که در ادامه به اختصار به آنها اشاره میشود.
مهر ماه و مقطع بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور، فرصتی دیگر برای بازخوانی جایگاه و نقش دانشگاه در مسیر پیشرفت و تعالی کشور است. امسال نیز آغاز سال تحصیلی مراکز آموزشی کشور با ابلاغ سیاستهای کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری) از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مصادف شد که این خود دلیل روشنی است بر انتظارات نظام اسلامی از دانشگاه.
ببینید، در قضیهی حمایت از فلسطین - این یک مثالی است میخواهم بزنم - هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همهی دنیا تصدیق کردند. جوری شد که بعضی از کشورهای عربی از ناراحتی دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد برای مقاصد خود اینجا تلاش میکند! البته فلسطینیها به این حرف اعتنائی نکردند. از جمله در قضیهی غزه - در این جنگ بیست و دو روزهی چند ماه قبل - جمهوری اسلامی در همهی سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحهی این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبیاند!
گفتمانها و خردهگفتمانها معمولاً در بستر اجتماعی ساخته میشوند و تسری آنها نسبت مستقیمی با کارآمدی و راهیابی آنها به حوزه قدرت دارد. از این منظر خردهگفتمان اعتدال نیز – اگر قائل به تعریف آن در حوزه گفتمانی باشیم- از این قاعده مستثنا نیست. اینکه آیا شعار اعتدال منتظر به روی کارآمدن دولت یازدهم شده است یا آنکه دولت یازدهم با روی کارآمدنش به دنبال ترویج این شعار؛ امر مهمی است که البته از حوصله این نوشتار خارج است. با اینحال از آن رو که دولت وجهه همت خود را ترویج این حرکت و حرکت در مسیر این شعار قرار داده است، تأملی کوتاه در آن لازم است.
اکنون که 15 سال از وقوع فتنه تیرماه 1378 میگذرد، هنوز جای تحلیلهای بسیاری از زوایای ناگفته و ناپیدای آن باقی است. برای مثال این حادثه را نباید در چند جنجال سیاسی، همچون توقیف روزنامهی سلام و یا تجمعات کوی دانشگاه تهران و ... جستجو کرد، بلکه خاستگاه آن را باید در یک فرایند تحلیل روند ریشه یابی نمود.
در گفتمان انقلاب اسلامی، قشری همچون دانشجو و دانشگاهی نقشی ویژه در راهبری عمومی جامعه ایفا میکنند و از اینروست که لزوم وجود فهم و بصیرت سیاسی در این قشر از گذشته مورد تأکید امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظلهالعالی) بوده است. با اینحال در عمل مشاهده شده است که گاه مطامع و منافع جریانات سیاسی مسیری دیگر را برای دانشگاه رقم زده است.
چند روز پس از غائلهی چهاردهم اسفند 1360، شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی در نامهای به مراد خویش امام راحل (ره) از حقایقی پرده برداشت که هنوز هم شنیدنی است. هرچند خط کلی این نامه مربوط به مقطع خاص زمانی جریانات سیاسی پیرامون بنیصدر است، اما در درون این نامه، نوعی جریان شناسی معرفتی گفتمانی به چشم میخورد که هنوز هم ارزش بررسی و تأمل دارد.
33 سال از حادثه ناگوار هفتم تیر که به شهادت شهید سیدمحمد حسینی بهشتی و 72تن از یاران انقلاب اسلامی انجامید، میگذرد. البته این حادثه تنها تروری نبود که دست پلید گروهکهای وابسته گلهای انقلاب را پرپر میکند، بلکه در طول سالهای آغازین پیروزی انقلاب، تعداد قابل ملاحظهای از متفکران و رجال سیاسی و فرهنگی جامعه به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند. آنچه در این میان هنوز قابل تأمل است، هدف این ترورها و نیز نکتهای خاص در فرآیند انجام آنهاست.
یکی از دستاوردهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی، نظامسازی سیاسی و ارائه طریقی نو در عرصه اندیشه حکومتی و سیاسی است. در حقیقت آنچه موجب بیبدیل بودن نظام اسلامی شد، بنیان و زیرساختی متفاوت در عرصه ایده و اندیشه بود و تا به امروز نیز همین مسئله مورد توجه تحلیلگران و صاحب نظران بوده است. «مردمسالاری دینی» عنوانی است که رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنهای برای توصیف اندیشه سیاسی نظام مطرح کردهاند و دقت در همین مفهوم کلیاتی از چارچوب این اندیشه را نمایان میسازد.
زندگی بهزاد نبوی آکنده از فراز و فرودهایی است که جلوهای تمامعیار از تجدیدنظرطلبی در آن مشهود است. روزی همنشین مارکسیستهای گروه شعاعیان و دیگر روز در قامت سخنگوی دولت جمهوری اسلامی است. نبوی به دنبال مبارزهی بیامان با امپریالیسم است و آشکارا از واهمهی خود از آمریکا سخن میگوید. 
