2 سال گذشت و همچنان مظلومیت
حج، یکی از فروع دین و شعائر برجسته دینی است که نقش مهمی در انسجام امت اسلامی و التیام بخشی به دردهای جهان اسلام دارد. این کنگره عظیم بهرغم آنکه قدمتی حتی بیش از تاریخ اسلام را داراست، اما در سدههای اخیر، بهواسطه دخالتهای حکومتهای طاغوتی و عناصر وابسته به آن از روح حقیقی خود تهی شده بود و علیالخصوص در یک قرن اخیر با سلطه وهابیت تکفیری بر حرمین شریفین، این کنگره عظیم که باید وفاقآفرین و وحدتبخش جهان اسلام و محل حل چالشهای اساسی مسلمین باشد، به کانون تفرقهافکنی و کاشتن بذر کینه تکفیر تبدیلشده بود. تأکید امام راحل عظیمالشأن مبنی بر احیای حج ابراهیمی، خصوصاً با تأکید بر نزدیک کردن هرچه بیشتر با معارف اسلام ناب محمدی(ص) که در کلیت و مناسک آن تجلی مییافت، روح جدیدی در این فریضه الهی دمید، بهگونهای که اکنون بهجرئت میتوان گفت در سه دهه اخیر حج تا حد زیادی جایگاه حقیقی خود را یافته است.
در جریان اولین مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، موضوع «حمله به سفارت عربستان» از سوی یکی از نامزدها مطرح شد و این حادثه توجیهی برای بیکاری جوانان ایرانی معرفی شد. مطرح شدن این موضوع، ناخودآگاه پرونده روابط دیپلماتیک میان ایران و رژیم آل سعود در سالهای اخیر را میگشاید که یکی از صفحات بسیار تلخ آن فاجعه غمبار منا است؛ فاجعهای که به شهادت هزاران مسلمان و نزدیک به 500 حاجی ایرانی انجامید. به گواه تاریخ این حادثه مرگبارترین کشتار شهروندان ایرانی در خارج از مرزهای کشور در طول سالهای اخیر بوده است.
مظلومیت شهدای منا به همینها ختم نمیشود. اینک 19 ماه از فاجعه تلخ شهادت صدها شهروند مظلوم ایرانی در خیل حجاج شهید منا میگذرد و معاون دولتی که وعده بازگرداندن عزت پاسپورت شهروندان ایرانی را داده است، تنها برای سفارت عربستان سعودی دلسوزی میکند و شهدای منا را به کلی از یاد برده است. شهدای منا، مظلوم بوده و هستند و جای خالی دفاع از حقوق پایمال شدهشان، آشکارا حس میشود.
همین مطلب:
این روزها رئیسجمهور جدید امریکا تا حدی درگیر چالشهای داخلی این کشور شده است و بسیاری از ناظران پاره اظهارات وی درباره کشورهای دیگر از جمله ایران را جدی نمیگیرند. واقعیت این است که درگیریهای ملی ترامپ عمده دلمشغولیهای وی را معطوف به خود کرده است، اما ناگفته پیداست که موضوع ایران در میان پروندههای سیاست خارجی امریکا، مسئله مهمی است و دیر یا زود مسئلههای ذیل آن، از جمله پرونده هستهای، مناقشات میان ایران و نظام سلطه و به خصوص پرونده برجام مطرح خواهد شد.
حماسه حضور میلیونی مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال، فراتر از آن است که در ظرف یک تحلیل یا یادداشت بگنجد و تکتک لحظات، شعارها، شعارنوشتهها و دستنوشتهها و ... حامل پیامهای مهمی بود که قطعاً ارزش تحلیل و بررسی در جای خود دارد، اما نکتهای که در راهپیمایی امسال پررنگ و برجسته بود، پاسخ محکمی بود که مردم ایران به یاوهگوییها و زیادهخواهیهای رژیم ایالاتمتحده امریکا دادند. همین چند روز پیش بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنهای در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به مواضع گستاخانه رئیسجمهور جدید امریکا فرمودند: «[رئیسجمهور امریکا] میگوید از او تشکر کنید، از من هم بترسید! نه از شما هم نمیترسیم. روز بیستودوّم بهمن، مردم جواب این تهدیدها و این حرفها را در خیابان خواهند داد؛ نشان میدهند که ملّت ایران در مقابل تهدید چه موضعی میگیرد.»
درست زمانی که خیابانهای شهرهای مختلف امریکا، مملو از معترضان و منتقدان سیاستهای رئیسجمهور جدید امریکا است، دونالد ترامپ از برقرار بودن گزینه نظامی روی میزش سخن میگوید. هرچند، کوتاه زمانی است که دنیای سیاست با این ساکن جدید کاخ سفید آشنا شده است، اما همین مدت کوتاه نیز سبب نمیشود ناظران و تحلیلگران نتوانند جنس اظهارات و مواضع جنجالی وی را فهم کنند. بسیاری از صاحبنظران بر این نکته تأکید دارند که طرح عباراتی چون «گزینههای نظامی» و امثال آن فاقد هرگونه مابهازای واقعی است و برای این مسئله ادله محکمی وجود دارد
حج اجتماعی بزرگ و فراگیر اسلامی است که این فریضه همهساله در موسم خاص تکرار میشود. در سال 1394 هجری شمسی، یکی از تلخترین و غمبارترین ادوار اقامه این فریضه رقم خورد و طی دو فاجعه ناگوار هزاران تن از حجاج بیتالله الحرام، به شهادت رسیدند. در فاجعه نخست، سقوط جرثقیل در صحن مسجدالحرام به شهادت بیش از 100نفر از حجاج انجامید و در فاجعه دوم که بزرگتر بود، بیش از 7هزار نفر از حجاج در سرزمین منا گرفتار حادثهای مشکوک شده و در اثر ازدحام و عدم امدادرسانی مناسب، در حالت احرام به شهادت رسیدند. این حج تلخ، البته برای ایرانیان تلختر بود، چراکه کشور ما در صدر فهرست کشورهای قربانی هر دو حادثه بود و حجاج ایرانی تلخکامی از دست رفتن همسفرانشان و تبدیلشدن عید قربان به عزای عمومی را از یاد نمیبرند.
اولین فرامین صادر شده ترامپ، به خوبی نشان داد که او در اجرای شعارهای انتخاباتیاش مصمم است و البته یکی از این دستورات که با اتباع کشور ما مرتبط است در رسانههای داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است. ایجاد محدودیت برای سفر شهروندان ایرانی و اتباع چند کشور دیگر هرچند چندان غیرمنتظره نبود، اما برخی غربگرایان داخلی را به واکنش و انتقاد واداشت. از مفهوم برخی از این انتقادات چنین برداشت میشود که برخی منتقدان تصمیم اخیر امریکا، نوک پیکان انتقادات خود را به سوی رئیسجمهور جدید امریکا برده و این تصمیم را جدای از مجموعه اقدامات خصمانه کاخ سفید در سالیان متوالی علیه ایرانیان و دیگر کشورهای مستقل میدانند. گواینکه چنین رویکردی در ایالات متحده امریکا بیسابقه بوده و هرگز مشابه آن اتفاق نیفتاده است.
اکنون چند روزی است که زمام دولت ایالاتمتحده امریکا در اختیار یکی از جنجالیترین رؤسایجمهور تاریخ این کشور قرارگرفته و درباره رویکرد احتمالی وی در حوزههای مهم سیاست خارجی امریکا، پرسشهایی جدی در مقابل تحلیلگران قرار دارد. از پرسشهای مهمی که این روزها بیشتر مطرح میشود، «معمای برجام و ترامپ» است و در پی پاسخ به این سؤال است که دونالد ترامپ سرمایهدار، با برجام چه خواهد کرد؟
بازی دوگانهای که استکبار جهانی برای مشغولسازی درونی جهان اسلام، اتلاف توان و اقتدار مسلمین و جلوگیری از وحدت آنان در برابر نظام سلطه و صهیونیسم مدتهای مدیدی است شروع کرده، اینک ابعاد وسیعتری یافته است. در یکسوی جهان اسلام تمرکز نگرانکنندهای از جریانات سلفی تکفیری در قالب ادعای خلافت، علاوه بر آنکه تصویری مخدوش و غیرعقلانی از اسلام به جهان مخابره میکند، با موج تکفیر مسلمانان مخالف اعم از سنی و شیعه، در حال شکل دادن به یک فاجعه انسانی است. در سوی دیگر نیز، اندک مزدوران سرویسهای اطلاعاتی غرب در کنار افراد سادهلوح –که تکمیلکننده پازل مغرضان هستند- با طرح مسائل اختلاف افکن و توهین به مقدسات مذاهب اسلامی در آتش کینه و اختلاف میدمند.
هرچند از چند ماه پیش زمزمههای تمدید تحریمهای ISA شنیده میشد، اما میشد از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حدس زد که دیر یا زود باید تأثیر صندوقهای رأی امریکا را در آینده توافق هستهای مشاهده کرد. ماجرای نقض برجام و خلف وعده امریکا چیز تازهای نیست و حتی به برجام هم مرتبط نمیشود. تجربه چند دهه آزمودن تعامل با امریکا در مقاطع مختلف پرونده قطوری از عهدشکنیهای کاخ سفید را در اختیار ما قرار داده است. در طول یک سالی هم که از اجرای برجام میگذرد، نمونههای متعددی از خلف وعده طرف مقابل دیده میشود که مورد اذعان مذاکرهکنندگان ایرانی نیز بوده است.
از جمله ویژگیهای بارز نهضت حسینی، بعد احیاگرانه آن بوده است، بهگونهای که میتوان با قطعیت گفت یکی از اهداف حضرت اباعبداللهالحسین(ع) احیای اسلام ناب محمدی(ص) پس از گذشت پنج دهه از رحلت پیامبر بود. نگاه تاریخی به حوادث عاشورا و پس از آن نیز نتیجهبخش بودن این جهاد را نمایان میسازد، چنانکه قیام حضرت سیدالشهدا(ع) آغازگر بیداری بزرگی در جهان اسلام بود که تا سالها، ظلمه طاغوت را به چالش کشید.
با انتشار اولین نتایج شمارش آرای انتخابات امریکا، بیشتر تحلیلگران و ناظران بینالمللی در بهت و حیرت فرورفتند. نتیجه انتخابات با پیشبینی بسیاری متفاوت بود و نظرسنجیها نیز بخت رقیب ترامپ را قویتر میدانست. اما نکته جالبتر گاف رسانهای شیفتگان غرب در داخل کشور ما بود. روزنامههای زنجیرهای داخلی که از هفتهها پیش به استقبال ریاست جمهوری کلینتون رفته بودند، در روزهای منتهی به انتخابات آشکارا سویه حمایتی از نامزد مطلوب خود گرفته و رقیب وی را مورد حمله رسانهای قرار دادند. البته اینجا کسی نبود تا از تحریریه این مطبوعات زنجیرهای سؤال کند که مگر پیروزی هر یک از کاندیداهای امریکایی چه نفعی برای یک روزنامه ایرانی دارد که برای وی «تیترسازی» میکند!
با برگزاری پنجاه و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری امریکا و اعلام نتایج آن، انتظار یک سال و نیمه برای مشخص شدن چهل و پنجمین مستأجر کاخسفید به پایان خواهد رسید. در این میان دو نامزد اصلی این رقابت یعنی کلینتون و ترامپ، در مسیر جذب آرای عمومی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و کار تا جایی بالا گرفت که برای اولینبار گوشههایی از ناگفتههای واقعیت امریکا را برملا ساختند. اینک اما مهمترین سؤال این است که در دولت آتی امریکا چه سیاستهایی دنبال خواهد شد و بهطور مشخص نوع مواجهه رئیسجمهوری بعدی امریکا در قبال ایران چه خواهد بود. ناگفته پیداست که پاسخ به این پرسش مهم، نیازمند صبر کردن تا اعلام نتایج نهایی انتخابات و روشن شدن چهرهای است که سکاندار دولت آتی خواهد بود، اما براساس گزینههای موجود نیز میتوان تا حدی به پیشبینی فضای آینده پرداخت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در سالروز تسخیر لانه جاسوسی امریکا با تبیین دو گزارهای که دستگاه عملیات روانی دشمن تولید و القا میکند، نسبت به تأثیرپذیری از القائات دشمن در داخل هشدار دادند. مطالعه و مداقه در این گزارهها بهخوبی خط تبلیغاتی «بزک کردن امریکا» توسط شبکه همکار داخلی غرب را نمایان میسازد. جالب اینجاست که اندکی تأمل در این باب بهروشنی، غیرمنطقی بودن این گزارهها را آشکار میسازد، اما معالأسف این ادعاها توسط شبهروشنفکران با رنگ و لعاب فریبنده «عقلانیت» و «خردگرایی» بستهبندی و ارائه میگردد. در ادامه به بررسی هر یک از این دو گزاره فریبنده خواهیم پرداخت.
اظهارات اخیر «جانکری»، وزیر امور خارجه امریکا که ماههای پایانی عمر دولت اوباما را سپری میکند، حاوی نکات مهمی از گذشته و حال سیاستهای رژیم ایالاتمتحده امریکا بود؛ سیاستهایی که گرچه در تاکتیکها تفاوت کرده، اما در ماهیت کلی و اهداف راهبردی همچنان بر مدار قبلی است.
فاجعه منا را میتوان یک کشتار گسترده بشر بر اثر فعل مجرمانه یک دولت مسئولیتناپذیر و اهمالکار دانست که جمع عظیمی از مسلمانان در ایران و جهان اسلام را داغدار نمود. هرچند با رشوههای سیاسی و هزینه کرد پترودلارهای سعودی، بسیاری از حکام بیلیاقت جهان اسلام در مقابل این جنایت هولناک سکوت اختیار کردند، اما رژیم آلسعود و پشتیبانان فرامنطقهای آن در برابر افکار عمومی انسانی و اسلامی باید پاسخگو باشند و دیر یا زود لاجرم غبار ابهامات و پنهانکاریها از روی این حادثه کنار خواهد رفت.
اکنون در حدود یک سال از فاجعه غمبار منا میگذرد و افکار عمومی و نخبگان کشورمان پرسشهای فراوانی در خصوص چرایی وقوع این حادثه و ابعاد گوناگون آن در برابر رژیم سیاسی حاکم بر حجاز مطرح کردهاند. پرسشگری و مطالبهگری ملت ایران و به ویژه رهبر معظم انقلاب حتی دیدگان خواب نگاه داشته شده جهان اسلام را بیدار کرده است و پس از پیام بیدارگرانه معظمله، بسیاری در امت اسلامی به خود آمده و شجره خبیثه ملعونه آلسعود را استیضاح کردهاند.
دوم مهرماه 1394 و در روز عید سعید قربان فاجعهای انسانی در مناسک حج رخ داد که زخمهای عدیده آن هنوز التیام نیافته است. در این فاجعه غمبار که به «فاجعه منا» معروف شد هزاران حاجی مسلمان، لبیکگویان به آسمان پر کشیدند که در میان آنها، نزدیک به 500 تن از شهدا از حجاج ایرانی بودند. بررسیها نشان میدهد این فاجعه، مرگبارترین حادثه در تاریخ حج ابراهیمی است.
با گذشت یک سال از این فاجعه دهشتناک، رژیم آلسعود بهعنوان حاکم مسلط بر حجاز، مسئولیت این فاجعه را نپذیرفته و از هرگونه پاسخگویی به جهان اسلام میگریزد اما امت اسلامی، بهخصوص خانواده شهدای منا، فهرستی بلندبالا از پرسشها و ابهامات را در ذهن خود دارند و طرح و واکاوی در هر یک به کیفرخواستی سنگین علیه این رژیم ننگین و مسئولیتناپذیر تبدیل خواهد شد.
با روی کار آمدن دولت یازدهم، نوعی از دیپلماسی در دستور کار مدیران جدید قرار گرفت که اساس آن بر «تعاملگرایی» بنا نهاده شده بود و تصور میشد با تغییر ادبیات در مقابل طرف غربی میتوان موانعی که در سالهای اخیر بر سر راه ملت ایران قرار داده شده بود، برداشته شود. بر همین روال، دور جدیدی از مذاکرات هستهای شکل گرفت که به توافقات ژنو و لوزان انجامید و «برجام» میوه نهایی آن بود. در مسیر دستیابی به برجام، ابتکار «نرمش قهرمانانه» پذیرفته شد و برای تجربهآموزی در این مسیر، حتی تنازلهای جدیای در مواضع و دستاوردهای صنعت هستهای رخ داد. اکنون و پس از گذشت سه سال از آغاز روند دیپلماسی تعامل و یک سال پس از «برجام» میتوان از نتیجهبخش بودن این مسیر و پیامدهای آن یک ارزیابی قابل اتکا ارائه نمود.
از همان روزهایی که «برجام» اعلام شد، مهمترین انتظار زمان تحقق وعدههایی بود که طرف غربی در این متن ارائه کرده بود و به طور مشخص برچیده شدن کلیه تحریمهای مالی و اقتصادی مطالبه عمومی مردم بود. هرچند با گذشت چند ماه و زمانی که تعهدات ایران انجام پذیرفت، روشن شد که این توقع از امریکاییها زیاد است و نمیتوان در مورد گشایشهای پسابرجامی چندان حساب کرد.
اما جای این سؤال هست که چرا گشایشهایی که سال پیش در چنین روزهایی مرتباً وعده داده میشد- و حتی برخی در این مسیر راه مبالغه را در پیش میگرفتند- اکنون چرا تحقق نیافته است؟ به عبارت دیگر چرا امریکاییها با نقض برجام، مسیر خدشهدار کردن آن را هموار میسازند؟ آیا مسیر «برجام» برای آنها دیگر مطلوبیتی ندارد یا آنکه مسئله چیز دیگری است!
با روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر تیم مذاکرهکننده هستهای، روند جدیدی از این مذاکرات شروع شد که نهایتاً به پدیدهای به نام «برجام» ختم شد. توافقی که اکنون بیش از یک سال از اعلام آن میگذرد و اکنون محل مناقشه تحلیلگران و افکار عمومی در خصوص دستاوردها و نتایج آن است.
برجام مهمتر از آنکه یک توافق حقوقی باشد، یک پدیدار تاریخی است. نگاه تاریخی به برجام نه از سر ذوقزدگی، بلکه به جهت نقشی که در شکلگیری تاریخ یک ملت و البته ملل دیگر دارد، مهم است. به بیان دیگر هرچند عدهای روزهای ابتدایی به هر دلیل آن را یک توافق تاریخی میدانستند و غریو شادی سر میدادند، اما دوراندیشان به فراست دریافته بودند برجام هر اندازه بزرگ باشد، چیزی جز تکرار تاریخ نیست! اما آنچه آن را بااهمیتتر میسازد، درسآموزتر بودن آن است.
لایحه پیشنهادی دولت برای اصلاح قانون بودجه 95 اکنون بر روی میز نمایندگان مجلس قرار دارد و قرار است اهالی بهارستان، آن را ارزیابی نموده و موافقت و یا مخالفت خود را با آن اعلام نمایند. در این میان یکی از جنجالیترین بندهای این لایحه مربوط به حذف تخصیص 5000 میلیارد تومانی برای تقویت بنیه دفاعی کشور است. حذف این بند با توجه وضعیت کنونی کشور و تهدیدات پیش رو میتواند پیامدهای مهمی داشته باشد، ازاینرو نمیتوان بهآسانی از کنار آن گذشت.